آوش و آویساآوش و آویسا، تا این لحظه: 11 سال و 2 ماه و 11 روز سن داره

تیتان و میتان

اندر احوالات من

ا گر از حال من بپرسید باید بگویم: ملالی نیست جز یاد ایامی که در آن سرخوشی بود و وقت گذرانی با شوشو و یک عالمه وقت خالی که خلاصه میشد در : قالب اوقات تا پاسی از روز در محل کار و خوش و بش با دوستان همکار و از هر دری گفتن و شنفتن , بگذریم از کار که تمامی نداشت (اما الان میفهمم که همان هم لذت بخش بود) بگذریم.... رفتن به کلاس های زبان و ورزش و بنا به اقتضا کلاس های دیگر.... به خانه برگشتن و صرف وقت با همسر مهربان روشن کردن چراغ آشپز خانه و هر از گاهی نشان دادن ضرب شصتی در خصوص آشپزی و خانه داری به خود و همسر(البته به ندرت) فیلم دیدن , کتاب خواندن, بحث و مجادله(اکثرا منجر به جرح نمیشد) با همسر هر از گاهی بیرون رفتن , سینم...
9 تير 1392

به سلامتی پدر...

پدر تکیه گاهی است که بهشت زیر پایش نیست . . . اما همیشه به جرم پدر بودن باید ایستادگی کند و با وجود همه مشکلات ، به تو لبخند زد تا تو دلگرم شوی . . .دست . . . همیشه به معنای آغوش نیست ، گاهی ؛ فقط امنیت است . . . فقط !! مثل « دست پدر » به سلامتی پدری که در کهنسالی با اینهمه درد و بیماری ، وقتی می بینه هیچکس دردشو باور نداره ، با خودش میگه ” حتمأ ” من خوبم ” و سعی میکنه با کمر خمیده و پای لنگش ادای آدمای سالمو در بیاره . قدرشونو بدونیم تا وقتی هستند . زمان خیلی زود ” دیر ” میشه !!! در خانه باز شد ، کودک شادمان به سمت در دوید ، مرد باز هم دست...
30 خرداد 1392

به سلامتی پدر...

پدر تکیه گاهی است که بهشت زیر پایش نیست . . . اما همیشه به جرم پدر بودن باید ایستادگی کند و با وجود همه مشکلات ، به تو لبخند زد تا تو دلگرم شوی .  . .دست . . . همیشه به معنای آغوش نیست ، گاهی ؛ فقط امنیت است . . . فقط !! مثل « دست پدر »   به سلامتی پدری که در کهنسالی با اینهمه درد و بیماری ، وقتی می بینه هیچکس دردشو باور نداره ، با خودش میگه ” حتمأ ” من خوبم ” و سعی میکنه با کمر خمیده و پای لنگش ادای آدمای سالمو در بیاره . قدرشونو بدونیم تا وقتی هستند . زمان خیلی زود ” دیر ” میشه !!!   در خانه باز شد ، کودک شادمان به سمت در دوید ، مر...
30 خرداد 1392