آوش و آویساآوش و آویسا، تا این لحظه: 11 سال و 2 ماه و 11 روز سن داره

تیتان و میتان

اندر احوالات من

1392/4/9 19:44
نویسنده : مامان جون
245 بازدید
اشتراک گذاری

اگر از حال من بپرسید باید بگویم:

ملالی نیست جز یاد ایامی که در آن سرخوشی بود و وقت گذرانی با شوشو و یک عالمه وقت خالی

که خلاصه میشد در :

قالب اوقات تا پاسی از روز در محل کار و خوش و بش با دوستان همکار و از هر دری گفتن و شنفتن , بگذریم از کار که تمامی نداشت (اما الان میفهمم که همان هم لذت بخش بود) بگذریم....

رفتن به کلاس های زبان و ورزش و بنا به اقتضا کلاس های دیگر....

به خانه برگشتن و صرف وقت با همسر مهربان روشن کردن چراغ آشپز خانه و هر از گاهی نشان دادن ضرب شصتی در خصوص آشپزی و خانه داری به خود و همسر(البته به ندرت)

فیلم دیدن , کتاب خواندن, بحث و مجادله(اکثرا منجر به جرح نمیشد) با همسر هر از گاهی بیرون رفتن , سینما پارک مسافرت.......

ای خدااااااااااااااااا

جدیدا از این واژه خیلی استفاده میکنم اصولا درخور هر وضعی است

و اما حال این روزهای من قریب 4 ماه از بچه داری ما میگذرد و من همچنان انگشت حیرت به دهان دارم

که آخه آبت نبود نونت نبود بچه آوردنت چی بود؟؟؟؟؟؟؟(اونم از نوع دوقلو)(البته حمل بر ناشکری نباشد)

بگذریم قریب 4 ماه است که یک آب خوش از گلوی من که مسبب اصلی این واقعه هستم و اطرافیان بیچاره ام پایین نرفته

ما مانده ایم و امر خطیر و طاقت فرسای بچه داری

دیگر خبری از لحظه های خوش تنهایی و چه کنم چه کنم ها از سر سرخوشی نیست

همزمان با نزدیک شدن به واکسن 4 ماهگی هر لحظه رنگ از رخسارمان میپرد و تپش های قلبمان تند تر و تند تر میشود

اما با وجود تمامی این اوصاف خدایا شکرت

و

خداوندا مرا آن ده که آن به

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (1)

مونس ( امیرعلی و ایلیا دوقلوهای شیطون بلا )
2 مهر 92 3:53
کجایی خانم خبری ازت نیست ؟؟؟ بچه ها حسابی مشغولتون کردنا ... انشالله خوب و سلامت باشن و شما هم پر قدرت