ترس - گناه-شک -خشم ...
آوش و آویسا در کالسکه
قربون اون چشماتون برم که از حدقه زده بیرون با زور جغجغه و سوت و کف ساکت نگهتون داشتیم که گریه رو تموم کنید و بشه دو تا عکس ازتون بگیریم ...
نویسنده :
مامان جون
12:58
آوش و آویسا در کالسکه
قربون اون چشماتون برم که از حدقه زده بیرون با زور جغجغه و سوت و کف ساکت نگهتون داشتیم که گریه رو تموم کنید و بشه دو تا عکس ازتون بگیریم ...
نویسنده :
مامان جون
12:58
3 ماهه که زمینی شدید مبارکــــــــــــــــــــ
سلام نی نی گولوهای من و بابا ..سومین ماهگردتون مبارک نمیدونید که چقدر زود دارید بزرگ میشید. لپ کشونی و لوس شدید امروز برای اولین بار سوار بر کالسکتون رفتیم فروشگاه.. همه نگاتون میکنن انگار که چیز عجیبی دیدن البته با کلی ذوق بعضی ها ابراز همدردی میکنن و میگن خدا صبرتون بده, بعضی ها کلی ذوق زده میشن میگن کاش ما هم دو قلو داشتیم خلاصه همه به هم نشونتون میدن انگار که موجودات فضایی دیدن و ما هم از عکس العمل دیگران خندمون میگیره.. خلاصه اینکه هر روز داریم چیزای جدیدی رو با شما تجربه میکنیم ..امروز یه جغجغه براتون خریدم آوش کلی با صداش خندید و اویسا هم تعجب کرد که این چیه دیگه فکر کنم یکم بهش برخورد اینم عکسش ...
نویسنده :
مامان جون
20:21
3 ماهه که زمینی شدید مبارکــــــــــــــــــــ
سلام نی نی گولوهای من و بابا ..سومین ماهگردتون مبارک نمیدونید که چقدر زود دارید بزرگ میشید. لپ کشونی و لوس شدید امروز برای اولین بار سوار بر کالسکتون رفتیم فروشگاه.. همه نگاتون میکنن انگار که چیز عجیبی دیدن البته با کلی ذوق بعضی ها ابراز همدردی میکنن و میگن خدا صبرتون بده, بعضی ها کلی ذوق زده میشن میگن کاش ما هم دو قلو داشتیم خلاصه همه به هم نشونتون میدن انگار که موجودات فضایی دیدن و ما هم از عکس العمل دیگران خندمون میگیره.. خلاصه اینکه هر روز داریم چیزای جدیدی رو با شما تجربه میکنیم ..امروز یه جغجغه براتون خریدم آوش کلی با صداش خندید و اویسا هم تعجب کرد که این چیه دیگه فکر کنم یکم بهش برخورد اینم عکسش ...
نویسنده :
مامان جون
20:21