آوش و آویساآوش و آویسا، تا این لحظه: 11 سال و 2 ماه و 11 روز سن داره

تیتان و میتان

من بابایی هستم

من بابای آوش و آویسا نی نی های جیگرطلائی هستم فعلا توی شیمک مامانی فقط لول میخورن ودائم اذیت میکنن. من که روز شمار تولدشونو شروع کردم....
24 بهمن 1391

من بابایی هستم

من بابای آوش و آویسا نی نی های جیگرطلائی هستم فعلا توی شیمک مامانی فقط لول میخورن ودائم اذیت میکنن. من که روز شمار تولدشونو شروع کردم....
24 بهمن 1391

اولین دست نوشته یک مادر

سلام من مامان دوقلو های نازنین آوش و آویسا هستم, البته ما هنوز منتظریم که فرشته های نازمون پاهای کوچولوشونو به زمین بذارند و به انتظار چند ماهه ما پایان بدن .
24 بهمن 1391

اولین دست نوشته یک مادر

سلام من مامان دوقلو های نازنین آوش و آویسا هستم, البته ما هنوز منتظریم که فرشته های نازمون پاهای کوچولوشونو به زمین بذارند و به انتظار چند ماهه ما پایان بدن .  
24 بهمن 1391

دست نوشته های یک نی نی

شروع تا چند وقت پیش نبودم اما حالا زندگی مشترکم را شروع کرم و فعلا برای مسکن رحم را برای چند ماه اجاره کردم........البته به محض تمام شدن مهلت صاحب خانه مرا بیرون می اندازد و تمام وسایلم را هم می گذارد توی کوچه !!!!!!!!! اظهار وجود هنوز کسی از وجودم خبر ندارد .البته وجود که چه عرض کنم .هرچند ساعت یکبار تا می خواهم سلول هایم را بشمرم همه از وسط تقسیم می شوند و حساب و کتابم به هم می ریزد. زندان گاهی وقت ها فکر میکنم مگه چه کار بدی کردم که مرا به تحمل یک حبس 9 ماهه در انفرادی محکوم کرده ا...
24 بهمن 1391

دست نوشته های یک نی نی

          شروع تا چند وقت پیش نبودم اما حالا زندگی مشترکم را شروع کرم و فعلا برای مسکن رحم را برای چند ماه اجاره کردم........البته به محض تمام شدن مهلت صاحب خانه مرا بیرون می اندازد و تمام وسایلم را هم می گذارد توی کوچه !!!!!!!!!   اظهار وجود هنوز کسی از وجودم خبر ندارد .البته وجود که چه عرض کنم .هرچند ساعت یکبار تا می خواهم سلول هایم را بشمرم همه از وسط تقسیم می شوند و حساب و کتابم به هم می ریزد. زندان گاهی وقت ها فکر میکنم مگه چه کار بدی کردم که مرا به تحمل یک حبس 9 ماهه در انفرا...
24 بهمن 1391